بردیا جونبردیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
برسام جونبرسام جون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
مهرک جونمهرک جون، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

هدیه ای برای تو

احساس من به تو ...

تورا به اندازه‌ی همه‌ی کسانی که نخواهم دید ، دوست می‌دارم اندازه قطرات باران ، اندازه‌ی ستاره‌های آسمان ، دوست می‌دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت ، دوست می‌دارم تو را برای دوست داشتن ، دوست می‌دارم تو را به جای همه‌ی کسانی که نشناخته‌ام ، دوست می‌دارم تو را به جای همه‌ی روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام ، دوست می‌دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می‌شود و برای نخستین نگاه تو را به خاطر دوست داشتن ، دوست می‌دارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی‌دارم ، دوست می‌دارم ...
16 آذر 1393

داری خیلی زود بزرگ میشی!

کوچولوی عزیزم ... نخودی نازم خیلی وقته برات ننوشتم ... ببخش چون این روزا خیلی کار دارم و فرصت نمی کنم. اما الان اومدم که از تو، برای تو بگم ... بردیای عزیزم توی بغل ما داری آروم آروم بزرگ میشی ... این روزها به حدی شیطون شدی که فکر نمی کنم جای بیشتری هم باشه برای شیطنت ... وقتی میای خونه ی ما انگار سونامی اومده ... همه جارو می ریزی به هم ... همه چیزو می شکنی اما خاله اصلا ناراحت نمیشه ... چون که می دونه تو داری با یه دنیای تازه آشنا میشی ... یک بار دیدم که به شدت با در قابلمه ور می رفتی انگار داشتی یه سیستم پیچیده رو بررسی می کردی و خاله به در قابلمه نگاه می کرد و با خودش می گفت این که چیزی نداره انقد کنجکاوش کرده...
16 آذر 1393
1